پایه ششم – درس پنجم (هفت خان رستم) – صفحه 33 الی 40
کتاب نگارش پایه ششم – درس پنجم – صفحه 33 تا 40 :
گام به گام نگارش ششم / درس 5 / پاسخ درس پنجم نگارش ششم – جواب املا و دانش زبانی و واژه آموزی، کارگاه نویسندگی و درک متن و هنر و سرگرمی صفحه ۳۳ ، ۳۴ ، ۳۵ ، ۳۶ ، ۳۷ ، ۳۸ ، ۴۰ درس 5 نگارش کلاس ششم.
۱ مانند نمونه واژه هایی از متن درس بیابید و در شکل بنویسید.
۲- با توجه به علامت ها و واژههای نوشته شده، جمله های متناسب با آنها را از متن درس پیدا کنید و بنویسید .
پاسخ: ۲. بزد تیغ و بنداخت از بر، سرش فرو ریخت چون رود، خون از برش
رخش، می کوشد تا با کوفتن سم بر زمین، رستم را از وجود اژدها آگاه کند.
بدین گونه ، رستم با پشت سر گذاشتن هفت مرحله ی بسیار دشوار و خطرناک،
یاران خود را از بند دیوان، نجات می دهد و به ستایش یزدان می پردازد.
۳ الف) یک نمونه مبالغه که در صحبت هایتان بهکار میبرید، بنویسید.
پاسخ: الف) دو ساعته منتظرتم » در اصل گوینده دو ساعت منتظر نبوده، بلکه چند دقیقه منتظر بوده است.
پاسخ: معنای دور : آب را در هاون ریختن و کوبیدن!
معنای نزدیک : کار بیهوده کردن
۱ بیت زیر را به نثر ساده باز نویسی کنید.
خروشید و جوشید و برکند خاک ز سمش زمین شد همه چاک چاک
پاسخ: رخش شیهه کشید و خشمگین شد و به نشانه یورش سم خود را به زمین کوبید به گونه ای که زمین زیر پایش کنده کنده شد.
۲- برای موفقیت در زندگی، به نظرتان چه خانه ایی پیشرو دارید؟
اگر متن بالا را دوست نداشتید متن زیر استفاده کنید
پاسخ: برای اینکه پیشرفت کنم باید امید داشته باشم و در برابر سختی ها امید خود را از دست ندهم: مثلا اگر بخواهیم کاری انجام دهیم و به جایی خوب برسیم اول از همه و مهمتر از همه باید برنامه ریزی کنیم. کلا همیشه باید برای آینده و زندگی خود برنامه هایی داشته باشیم. حتی هرروز برای اینکه به کارهایمان برسیم باید برنامه ریزی کنیم. و تازه اینگونه وقت بیشتری اضاف می آوریم.
۳ یک نمونه مبالغه از متن درس ذکر کنید و آن را توضیح دهید.
پاسخ: بزد تیغ و بنداخت از بَر، سرش *** فرو ریخت چون رود، خون از برش
توضیح: هنگامی که سر اژدها قطع می شود شاعر خارج شدن خون از بدن اژدها را به دلیل حجم زیاد خون به جاری شدن رود تشبیه کرده است.
۱ از پنجره ی کلاس به بیرون نگاه کنید و آنچه را میبینید، در یک بند بنویسید.
پاسخ۱: پشت پنجرهی کلاس میایستم خیابان را تماشا میکنم پاییز شروعشده است برگهای زرد و قرمز درختان را میبینم زنگ تفریح به صدا درامد و بچهها باسر وصدای فراوان از کلاسها خارج شدند و مشغول بازی شدند.
پاسخ۲: :هنگامی که من سرم را از پنجره کلاس بیرون می اورم اول به بزرگی و عظمت خداوند پی می برم که خداوند بزرگ مرتبه به هر انسان یک خواص داده است تا بتواند در این دنیای بزرگ مانند بقییه زندگی کند.
۲ چشمان خود را ببندید و حس خود را دربارهی صداهایی که میشنوید، بنویسید.
پاسخ: : چشمانم را بستم. صدای سماور مادرم که همیشه می جوشد. صدای داد و جیغ بچه ها که روی مخ است. صدای اذان آمد حسم بیشتر شد پدرم شروع کرد به نماز خواندن صدای پدرم می آمد دست هایش بالا بود و داشت با خدا رازو نیاز میکرد و دعا هایی را که دارد و که حس خوبی است که صداها را بشنوی.
۳ برداشت خود را از ضرب المثل «نوشدارو بعد از مرگ سهراب» در یک بند بنویسید.
پاسخ: : ما انسان ها همیشه در کار ها اشتباهاتی داریم . گاهی مانند رستم وقتی کاری را انجام می دهیم که دیگر کار از کار گذشته است. ما باید کارها را در زمان مخصوص آنها انجام دهیم و البته قبل از انجام دادن آن کار به عاقبتش هم فکر کنیم.
ب) جاهای خالی را با «اما، ولی، بنابراین، و» کامل کنید.
چند وقت پیش داستانی درباره ی خیر و شر خواندم. اینکه سال ها پیش خیر و شر برای شنا کردن به دریا رفتند… اما …. شر زودتر از آب بیرون آمده .... و .... لباس های خیر را پوشید. .... بنابراین ....خیر هم برای اینکه برهنه نماند، مجبور شد لباس های شر را بپوشد. و حالا سال هاست که آدمها خیر و شر را اشتباه میگیرند.
۱- از روی سرمشق زیر، خوش خط و زیبا بنویسید.
همان گنج و دینار و کاخ بلند
نخواهد بدن مر تو را سودمند
***
سخن ماند از تو همی یادگار
سخن را چنین خوارمایه مدار
۲ جمله های نوشته شده را در جورچین زیر شماره گذاری کنید و داستان آن را بخوانید.
داستان به صورت مرتب شده: